دارند سپری می شوند خب !!..
حالا که روزها دارند همین طور پشت سر یکدیگر سپری می شوند و من هرگز نمی توانم آنها را پا به پای گذشتن های سریعشان همراهی کنم ، ترجیح می دهم این لحظه ها را در گوشه و کناری از وجود خودم به ثبت برسانم ...
حتی از ثانیه هایی که کنار این همه کاغذهای خوانده نشده و پخش در کف اتاقم ، فاکتور نگیرم و ثبتشان کنم ..
از این لحظه های سختی که به هیچ چیز فکر نمی کنی ...
به جز وجودی که برای خودت از تمام آن چیزها ، جداست ..
تو هستی و حتما داری به وجود گنگ و مبهمی از خودت می اندیشی ..